بزار معنی بگیره
شعر مرگ و سرودن
تف کن تو صورت من
واسه این به لجن نشستن
تف کن تو صورت من
خسته ام خیلی عزیزم
بی امید یک منجی
تک سوار رویاییبخون بسم ربل قاطع
روی دست نوشته های خدایی
تف کن تو صورت من
واسه این به لجن نشستن
تف کن تو صورت من
خسته ام خیلی عزیزم
دختران دیروز ، هرزه های قاعد
عاقلان سر درگم ، قاتلان نازک دل
کاشفان بی مزده ، آن درد قدیمی
راهبان پا منقل ، جانیان صمیمی
تف کن تو صورت من
خسته ام خیلی عزیزم
به تلافی این شب
این سیاهی سی ساله
به بخوابی این اسبان ، این چند میلیون گوساله
به این که چطور یادمون رفت ، اشتباهات گذشته
به کثیفی این جمله ، که بگم
آه .این یه سرنوشته
تف کن تو صورت من
خسته ام خیلی عزیزم.!!
درباره این سایت